
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی که به مناسبت چهلمین سالروز درگذشت پدرش، محمدرضا شاه پهلوی، منتشر کرده با اشاره به گریه پدرش هنگام ترک ایران گفته است
آن اشک «امروز از چشم فقر میریزد؛ از چشم دهقان؛ از چشم معلم؛ از چشم رُفتگر و از چشم کولبر».
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی تصویری که روز شنبه ۴ مرداد منتشر شد، با اشاره به جملات پنجاه سال پیش پدرش گفته است:
از آن زمان نیم قرنی میگذرد، «نیم قرنی پر از فراز و نشیب. راهی که با تمام دشواریها راه ترقی بود».
یکی از شرایط حداقل زندگی، خانه سالم، بهداشتی، تمیز، روشن و روحپرور برای کارگر ایرانی است»،
گفت که «نگاه پدر در واپسین وداع، نگاه مظلومان بیآب و بینان امروز بود» و «در آن واپسین نگاه، ناگفته بسیار بود. اشک پدرم، اشک ایران بود.»
محمد رضا شاه پهلوی کی بود و در کجا وفات شد؟

محمدرضا شاه پهلوى پس از ۳۷ سال سلطنت روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و پس از مدتی اقامت و معالجه در مراکش، آمریکا،
مکزیک و پاناما، سرانجام در پنجم مرداد ماه سال ۱۳۵۹ در بیمارستانی در قاهره چشم از جهان فروبست و پیکر او در مسجد الرفاعى قاهره به امانت گذاشته شد.
در پیام شاهزاده رضا پهلوی که با عنوان «چهل سال گذشت» منتشر شده است بخش از سخنان پنج دهه قبل پادشاه فقید ایران یادآوری شده است که گفته بود:
«ترقّی ایران بر اساس بردهکِشی و استثمار کارگر ارزانقیمت، نمیتواند بنا بشود… کارگر ایرانی به هر اندازهای که مهارت داشته باشد، باید مزد بگیرد…
به شما کارفرمایان توصیه میکنم که کنار کارخانهتان خانه بسازید تا کارگر مجبور نباشد سه ساعت بین خانه و محل کار در تردد باشد.
این سه ساعت را بتواند در میدان ورزش کارخانه بگذراند. تا بدنش سالم بشود. تا روحش تازه بشود.
ما به فکر اکثریت هستیم و همهی افراد مملکت باید به یک حداقل زندگی برسند.
یکی از شرایط حداقل زندگی، خانهی سالم، بهداشتی، تمیز، روشن و روحپرور برای کارگر ایرانی است.»
شاهزاده رضا پهلوی در این پیام گفت: «از زمانی که پدرم این سخنان را به زبان آورد، نیمقرنی میگذرد؛ نیمقرنی پُر از فراز و نشیب»، تاکید کرد:
«راهی که با تمام دشواریها، راه ترقّی بود. راهی که در سقوطی سهمگین، مسدود شد. انسدادی که بسیاری از آحاد ملّت را در فقر فرو برده؛ فقری که باید هر ایرانی را به فکر وا دارد.»
در بخشی از این پیام، شاهزاده رضا پهلوی گفت: «چهل سال پیش در چنین روزهایی، پدرم پادشاه ایران در کرانهی تاریخ در سواحل نیل، چشم از جهان فرو بست.
اشک پادشاه، هنگام ترک میهن، پردهای بود خاموش ولی گویا از گریهی مادرانی که در راه بود. در آن اشک و در آن واپسین نگاه، ناگفتههای بسیار بود.»
No comments:
Post a Comment