استبداد مذهبی حاكم بر ايران، ازيكسو در داخل كشور مرزهای جديدی را در نقض حقوقبشر در نورديده و ازسوی ديگر ... به بزرگترين چالش جامعه بينالمللی تبديل شده است.
پاسخ به اين چالش، نه فقط برای مردم ما, بلكه برای صلح و آرامش جهان حياتی است. ...
در پاسخ به اين چالش معمولا از دو گزينه صحبت میشود. يكی سازش با رژيم آخوندی با هدف مهار يا تغيير تدريجی، كه اين سياست، در دو دهه گذشته، توسط كشورهای غربی دنبال شده است.
گزينه ديگر، سرنگونی ملايان از طريق جنگ خارجی است مانند آنچه در عراق روی داد و هيچكس خواستار تكرار آن در ايران نيست.
ملاهای تهران و كسانی كه در وضع موجود منفعت دارند، اين را الغا میكنند كه هر تغيير جدی، مستلزم جنگ خارجی است و گزينهای جز سازش وجود ندارد. اما ما میگوییم يك راه حل سوم وجود دارد:
تغيير توسط مردم و مقاومت ايران.
اگر موانع خارجی برداشته شود، مردم و مقاومت ايران توانايی و آمادگی اين تغيير را دارند و اين تنها راه جلوگيری از جنگ خارجی است.
امتياز دادن به ملايان آلترناتيو جنگ خارجی نيست و آنها را از اهداف شومشان منصرف نخواهد كرد. بهياد بياوريم كه روز بعد از قرار داد ۱۹۳۸مونيخ، وينستون چرچيل در پارلمان انگلستان گفت:
«شما بين جنگ و تسليم خفتبار، ننگ و تسليم را انتخاب كرديد ولی متعاقبا جنگ را خواهيد داشت». بياييد نگذاريم كه تجربه مونيخ، با ملايان مسلح به بمب اتمی، تكرار شود....
در حین انجام گفتوگوهایی درباره یک موضوع اقتصادی متوجه شدم که ایرانیانی که مسیر حرکت تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را به سمت فروپاشی نظام سیاسی حاکم تصور میکنند، اکثریت طرفهای صحبت را تشکیل میدهند.
این مسئله به خودی خود چیز تازه و عجیبی نیست؛ نکته عجیب اینجاست که اکثر آنان برای فروپاشی یک تاریخ مشخص در نظر گرفتهاند.
زمانی که آنان برای این فروپاشی پیشبینی میکنند کوتاه است؛ و همانقدر که کوتاه بودن آن، جلال و جبروت نظام جمهوری اسلامی را در ذهن ایرانیان درهم شکسته است ایجاد کننده ترسهایی نیز در بین مردم ایران نیز شده است.
در حال گفتوگو پیرامون تحولات بازار ارز و کاهش ارزش پول ملی جملهای میگوید که نطفه این گزارش را شکل میدهد
«سوال شما وقتی درست است که فکر کنیم جمهوری اسلامی میتواند یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر برگزار کند. من مطمئن نیستم که دیگر انتخاباتی در کار باشد.»
■ علی یک مهندس با سابقه است. دانش آموخته یک دانشگاه معتبر که در یک شرکت صاحبنام شاغل است اما چهار ماه است حقوق نگرفته است. حرف او شبیه حرف نانوای پا به سن گذاشتهای است شاهد گفتوگوی او با همکار دیگرش، که به نظر بیست سالی جوانتر میآمد، هستم. نانوای مسن میگوید: «یک نفر بعد روحانی میآید. دوباره تظاهرات میشود و ایندفعه نمیتوانند جمع کنند.» نانوای جوانتر میگوید «روحانی به چهار سال نمیکشد.»
«همه چیز تمام شده است»! این جمله به عنوان یک دلیل مطرح میشود و هربار گویندهاش طوری به به طرف مقابل نگاه میکند به سختی میتوان این نظر را به چالش کشید. مخالفت با این پایه استدلال که «همه چیز تمام شده است» معادل با جنون یا عدم درک مسائل جاری کشور است.
مملکتی که نه آب دارد، نه دلار
چه چیزهایی تمام شده است؟ این لیستی است که از میان صحبتهای مردم کوچه و بازار بیرون کشیده شده است:
- «مملکت آب ندارد»،
- «دلار در بازار نیست»،
- «کار نیست»،
- «بیمهها ورشکسته شدهاند ما آیندهای نداریم»،
- «الکی الکی جنگ راه میاندازند و همه ما را بدبخت میکنند»،
- «کی میگه چیزی نداریم؟ دزدی، فساد، اختلاس، بیناموسی، مال مردم خوری، آخوند بیکار و مفتخور،… از این چیزها فراوان تا دلتان بخواهد داریم»،
- «شادی در این مملکت وجود ندارد، هر وقت میخندیم تا شب بالاخره یک بلایی سرمان میآید. یا دلار گران میشود یا کنسرت لغو میشود یا علمالهدی حرفی میزند که اعصاب همه را به هم بریزد. تا شب یکجوری مطمئن میشوند دق به دل همه مردم ایران بشود بعد بخوابند»،
- «آبرو در جهان نداریم»،
- «به چه امیدی زندگی کنیم؟»،
- «دیگر حتی بازار تنفروشی اشباع شده و تن فروش بیکار داریم»،
- «از ما که گذشت ولی این بچهها چه گناهی دارند که…»،
- «خودمان در جنگ بزرگ شدیم، بچههایمان هم قرار است در جنگ بزرگ شوند»،…
No comments:
Post a Comment